فیلم لاست

این فیلم اقتباسی از کتاب پرفروش مگ ولیتزر Meg Wolitzer احترام همگان را برانگیخته است. پشت هر مرد بزرگ، همیشه یک زن بزرگتر وجود دارد، همسری متعهد و کامل که چهل سال عمر خود را قربانی آرزوها و جاه طلبی های شوهرش میکند. در واقع پیمان سرنوشت ساز آنها یک مصلحت ناعادلانه است. تا اینکه آنها به نقطه شکست میرسند و جون در آستانه دریافت جایزه نوبل ادبیات توسط جو او را ترک میکند...

«ویلیام تاکر» (گرانت) در محله ی ناتینگ هیل (غرب لندن) کتاب فروشی دارد. یک روز «آنا اسکات» (رابرتس)، ستاره ی امریکایی که به لندن آمده تا در فیلمی بازی کند، در حال گشت و گذار وارد مغازه ی «ویلیام» می شود و کتابی می خرد. اما ارتباط این دو که قاعدتا باید در همین جا تمام شود، ادامه پیدا می کند و پس از چندی به رابطه ای عاطفی تبدیل می شود…

پانزده سال پس از سوختن او وقتی میخانه ای که در کودکی در آن می خوابید آتش گرفت، فرانکی (23) به دنبال انتقام است زیرا هنوز هیچ پاسخی پیدا نکرده است.

داستان زنی که به همراه نوزادش سعی می کند راه خانه خود را پیدا کند زیرا یک بحران زیست محیطی لندن را در آب های سیل غرق کرده است.

داستان فیلم درباره‌ی شیری جوان به نام سیمبا می‌باشد که فکر می‌کند باعث مرگ پدرش شده است و به همین منظور از هویتش به عنوان پادشاه آینده فرار می‌کند. اما…

یک وکیل مدافع به همراه همکار نزدیکش و یک دادستان نظامی از یک توطئه بزرگ پرده برداری می‌کنند و همچنین در مورد پرونده «محمدو اولد صلاحی» که به مدت شش سال به دلیل اتهام وابسته بودن به حادثه ۱۱ سپتامبر در زندان به سر می‌برد، تحقیق می‌کنند.

یکی از کارمندان بانک که بر حمل و نقل شمشهای طلا نظارت می کند به همراه یکی از همسایگان عجیبش تصمیم می گیرند دست به سرقت طلا زده و آنها در قالب ماکت برج ایفل به خارج کشور قاچاق کنند ….

جیمی از جدایی با دوست دخترش پشیمان است در حالی که ماریان نیاز به آرامش دارد. در جستجوی شروعی تازه، آن‌ها یک سفر جاده‌ای غیرمنتظره به تالاهاسی را آغاز می‌کنند، اما وقتی با گروهی از جنایتکاران برخورد می‌کنند، همه چیز به سرعت خراب می‌شود.

در طول جنگ جهانی دوم، یک رهبر کماندویی به نام سرگرد جیمی ویلسون، گروهی از سربازان را در یک ماموریت انتحاری برای نابودی یک پایگاه دریایی نازی ها در سواحل فرانسه رهبری می کند.

دو استاد باستان شناسی، ووشکا و کرامپ، به منطقه ای باستانی برای مطالعه اشیاء قدیمی می روند. در آنجا با گروهی از افراد در کاروان همسایه برخورد می کنند. داستان با غرق شدن کاروان و یک نمایش مستهجن خاتمه می یابد...