فیلم لاست

در سالهایی خیلی دور در کهکشانی خیلی دور آزادی خواهان در حال مبارزه با امپراطوری دیکتاتوری فضایی هستند. در همین فاصله «پرنسس لیا» ( فیشر ) اسیر معاون امپراطور میشود که «دارت ویدر» نام دارد. لیا مخفیانه ۲ روبات را همراه با پیامی به سیاره ی تاتوین می فرستد و این ۲ روبات به دست پسری به اسم «لوک» ( همیل ) می افتند و لوک همراه با «اوبی وان کنوبی» و ۲ روبات، و خلبانی شیاد به اسم «هان سولو» ( هریسون فورد ) برای نجات لیا اقدام می کنند...

پدر دختری 13 ساله بنام ماریا می میرد، و دخترش یتیم و بی سرپرست می ماند. او مجبور می شود که پیش آقای بنجامین که یکی از فامیل های خانوادگی شان است برود. مدتی بعد ماریا خودش را در دنیایی متفاوت می یابد...

در سال 1944 اسپانیا با حکومت فاشیست، دخترخوانده یک ژنرال ارتشی سادیست، که عاشق کتاب است، برای گریختن از پدر ناتنی‌اش به یک دنیای تخیلی ترسناک، اما فریبنده می گریزد.

فیلم در مورد «جورج بیلی» است که در روز کریسمس قصد خودکشی دارد، توسط یک فرشته نجات داده میشود و آن فرشته به او نشان می‌دهد که زندگی اطرافیانش بدون وجود بیلی چقدر بی رمق و یکنواخت می‌شده است. این طوری است که در همان روز و شب کریسمس، جورج که بواسطه مشکلات مالی حاصل از ورشکستگی به فکر خودکشی افتاده است،‌ باردیگر به انسان‌ها دل می‌بندد و به زندگی بر می‌گردد.

کای و گردا در شهری آرام و دنج زندگی می‌کنند اما ناگهان ارواح یخی از راه رسیده تا همه را منجمد کنند. در این میان یک جادوگر کوچک به نام آیلا ظاهر شده تا به کای و گردا کمک کند. حال آن‌ها همراه با هم به دنیای جادویی سرزمین آینه‌ها سفر می‌کنند تا مردم شهر را نجات دهند ...

یک خانواده آمریکایی پس از به ارث بردن یک کلبه دورافتاده در کوه‌های نروژ، رویای خود را برای بازگشت به کشور اجدادی خود محقق می‌کنند...

هنگامی که خواهر و برادرش زارا دچار حمله عصبی می شود، ایوا درونگرا مجبور می شود کار زارا را به عنوان یک هنرمند فولی بپذیرد. سپس یک دم اسب از بدن او شروع به رشد می کند.

پس از حمله ارواح شرور به منهتن، ارین گیلبرت و ابی یتس، مهندس هسته‌ای جیلیان هولتزمن، و کارگر مترو پتی تولان با هم متحد می‌شوند تا تهدید دنیای ماورایی را متوقف کنند و...

سلن، یک جنگجوی خون‌آشام، درگیر درگیری بین خون‌آشام‌ها و گرگینه‌ها می‌شود، در حالی که عاشق مایکل، انسانی می‌شود که به دلایل نامعلومی توسط گرگینه‌ها دنبال می‌شود.

پدری سخت کوش و یقه آبی که فقط می‌خواهد یک زندگی خوب برای دختر ۸ ساله تیز هوشش فراهم کند. کار معمولی او در نظافت استخر دره سان فرناندو، منبع درآمد واقعی او: شکار و کشتن خون‌آشام‌ها است...