فیلم لاست

کابول(باد اسپنسر) که از دست سونی(جک پالانس) می گریزد تا با مری(دنی ساوال) به اجبار ازدواج نکند. در این بین با جیم پسر بچه ای که تنها وارث مزرعه ای در وستلند است و قصد رفتن به آنجا را دارد همسفر می شود.آنان وقتی به آنجا می رسند توسط کلانتر تحت فشار قرار می گیرند تا مزرعه را بفروشند.سرانجام معلوم می شود که مزرعه روی چاه نفت قرار دارد. کابول با مری ازدواج می کند و با کمک سونی آنان مزرعه را حفظ می کنند.و ...

در ایتالیا، دانیله دومینیچی، قمارباز و استاد شعر، به شهر ساحلی ریمینی می رسد و برای چهار ماه در دبیرستانی استخدام می شود و جایگزین معلم دیگری می شود. رابطه او با شریک زندگی اش مونیکا در بحران است...

«دون ويتو کورلئونه» (براندو) يکي از رؤساي پرقدرت مافياست که به خاطر کمک هايش به مهاجران ايتاليايي در نيويورک به «پدرخوانده» معروف است. پس از مرگ «دون ويتو»، جاي او را پسر کوچک خانواده، «مايکل» (پاچينو)، مي گيرد که پيش از اين علاقه اي به فعاليت هاي غيرقانوني خانواده اش نداشته است. «مايکل» خيلي زود با يک سري قتل و کشتار و پس از تصفيه ي خرده حساب هاي قديمي، پدرخوانده ي جديد مي شود...

خرگوش های جهش یافته غول پیکر جنوب غرب را به وحشت می اندازند.

الکساندرا بیوه و دختر دانش آموزش ساندرا با هم در یک ویلای مجلل در کوردوبا، اندلس، اسپانیا زندگی می کنند. هنگامی که فرناندو، عشق قدیمی الکساندرا، در شهر ظاهر می شود، این دو رابطه عاشقانه خود را دوباره شروع می کنند تا اینکه الکساندرا...

سناتوری که برای ریاست جمهوری ایتالیا کمپین می کند، سعی می کند درمانی برای تمایل غیرقابل کنترل خود به آزار و اذیت جنسی پیدا کند، در حالی که گروهی از سیاستمداران فاسد مرتبط با واتیکان سعی می کنند داستان را مخفی نگه دارند.

«داک مکوی» (مکویین) با کمک همسرش، «کارول» (مگرا) و سوداگری فاسد و قدرتمند به نام «جک بنیون» (جانسون) از زندان آزاد می شود تا نقشه ی «بنیون» را برای سرقت از بانکی در یکی از شهرهای کوچک تکزاس عملی کند...

قسمت دوم (مردم یکسان من) از سه گانه تأثیرگذار بیل داگلاس به دوران تربیت فقیرانه او در اوایل دهه 40 اسکاتلند برمی گردد. سینما تنها راه فرار او بود - او هزینه آن را با پولی که از پس دادن شیشه های خالی مربا به دست آورده بود پرداخت ...

قرن شانزدهم میلادی. مردی روانی و بی رحم بنام «آکوئیر» گروهی از اسپانیایی ها را برای پیدا کردن شهر الدرادو رهبری می کند تا به طلا و ثروت دست یابد...

"جرميا جانسن"، مردي جوان و تک رو که از شهرنشيني به تنگ آمده، در سال 1830 به کوهستان راکي مي رود. در آن جا يک شکارچي (گيراش) او را مي بيند و زير پر و بالش را مي گيرد. "جرميا" روش زندگي در طبيعت وحشي را از شکارچي مي آموزد و آرام آرام متکي به خود بار مي آيد...