فیلم لاست

“فرانک شور” (اد هریس)، کشیشی کلبی مسلک که قبلاً اعتیاد داشته، از سوی اسقف مأمور می‌شود تا دربارهٔ شایعهٔ شفابخشی‌های معجزه‌آسائی که توسط مجسمهٔ مریم باکره انجام گرفته، تحقیق کند. ظاهراً سالی یک‌بار، در سالگرد مرگ “خواهر هلن اوریگان” (سوکووا)، مجسمه، خون گریه می‌کند. “شور” به خاطر نگرش بدبینانه‌اش به زندگی، “معجزه‌کش” لقب گرفته است….

«سر رابرت کینگ» غول نفتی، بر اثر یک سوء قصد در ستاد مرکزی M16 می‌میرد. به هنگام خاک سپاری «کینگ» در اسکاتلند، «باند» (برازنان) با فرزند او ملاقات می‌کند که قبلاً یک بار فردی به نام «رنار» او را ربوده‌است. خیلی زود «M»، رئیس «باند» او را برای شناسایی قاتل «کینگ» به قفقاز می‌فرستد…

یک امدادگر آمبولانس منهتن که به طرز شگفت انگیزی دچار سوختگی شده بود، تسخیر شده توسط بیمارانی که نتوانست نجات دهد، طی سه شب به طور فزاینده ای آشفته برای حفظ سلامت عقل خود مبارزه می کند.

یک دلال کتاب کمیاب، در حالی که به دنبال دو نسخه آخر یک متن شیطانی است، به توطئه ای با مضامین ماوراء طبیعی کشیده می شود.

زنی مسن که شوهر محترم و بسیار ثروتمندش اخیرا مرده است، «تام ولز»، کارآگاه خصوصی را استخدام می کند. وظیفه ی «ولز» تحقیق درباره ی فیلمی پنج دقیقه ای و هشت میلی متری است که در گاوصندوق شوهر پیدا شده و طی آن دختر نوجوانی مورد هتک حرمت قرار می گیرد و کشته می شود …

سال 922 میلادی. «احمد بن فضلان» عرب، دل باخته ی زنی شده که نباید؛ بنابراین او را به شمال که وحشی و بدوی است، می فرستند. پس از آن که گروه «احمد» به وایکینگ ها بر می خورند و با آنان رابطه ای دوستانه برقرار می کنند، پسرکی خود را به اردوگاه شان فرا خواند: «وندول» ها، موجودات هیولا صفت «میست»، به زادگاه آنان حمله کرده و هر که را سر راه خود می بینند، می کشند و می خورند…

فضانوردی به نام اسپنسر آرما کاست (جانی دپ) در جریان مأموریتی در فضا جانش به خطر می افتد. اما در آخرین لحظه او را نجات می دهند و به کره ی زمین باز می گردانند. در حالی که همسرش، جولیان (شارلیز ترون)، آرام آرام، متوجه می شود گویی مردی که از فضا بازگشته، آن اسپنسری نیست که به فضا رفته بود…

یک باستان شناس آمریکایی بنام «ریچارد اوکانل» که در مصر، مستعمره ی فرانسه، مشغول حفاری در یک شهر باستانی بنام هاموناپترا است، بطور تصادفی یک مومیایی را بیدار می کند...

«لوک دورو» (وان دام)، تنها عضو بازمانده ی گروه «سربازان همگانی» اصلی است. او در حال حاضر با «دیکلن کاتنر» (برکلی) روی راه اندازی دوباره ی پروژه ی سربازان همگانی کار می کند. در این پروژه، سربازان همگانی را کامپیوتری به نام «ست» کنترل خواهد کرد. وقتی مقامات دولتی تصمیم می گیرند پروژه را متوقف کنند، «ست» که نمی خواهد «خاموش» شود، دست به فعالیت هایی می زند…

یک دختر شانزده ساله ی آمریکایی که نسبت به تاریخ خانواده ی یهودی اش سرد و بی تفاوت است، در زمان سفر کرده و به سال هزار و نهصد و چهل و یک به روستایی کوچک در لهستان باز می گردد؛ زمانی که نازی های نسل کشی یهودیان را شروع کرده بودند.