فیلم لاست

در دنیای هیولا ها کارخانه ای است که انرژی دنیای هیولا ها را از صدای جیغ بچه ها موقع ترسیدن تامین میکند سالیوان و مک دو هیولا هستند . و رئیس کارخانه میگوید تماس با کودکان باعث مرگ می شود ،سالیوان بهترین هیولا در ترساندن و تولید انرژی است یک بار که برای ترساندن وارد اتاق کودکی می شوند و کودک نمی ترسد و پنهانی وارد دنیای هیولا ها می شود و باعث اتفاقات جدیدی میشود ....

دختری به نام «چیهیرو» به همراه پدر و مادرش، در حال جابجایی به خانه‌ی جدیدشان هستند. آنها راه خود را گم می‌کنند و وارد شهرکی متروکه می‌شوند که پر از غذاهای متنوع است. «چهیرو» پس از گشت زدن در شهر پیش پدر و مادر خود برمی‌گردد تا از آنجا بیرون بروند ولی می‌بیند که آنها به خوک تبدیل شده‌اند و تصمیم می‌گیرد راهی برای نجات والدین خود پیدا کند.

امیلی یک دختر فرانسوی است که با پدر پیرش زندگی می کند. تجربه های تلخ دوران کودکی اش باعث شده تا او کمی متفاوت به نظر بیاید. او در زندگی نمی تواند عادی رفتار کند تا اینکه بسته ای را در درون دیوار خانه اش پیدا میکند، امیلی سعی دارد صاحب آن جعبه را بیابد…

ریاضی دان برجسته ( راسل کرو ) از دانشگاه فارغ التحصیل شده و به سمت استادی برگزیده می شود. او توانایی خارق العاده ای در کشف رابطه بین اشکال و اعداد به هم ریخته دارد. ازدواج با آلیشیا ( جنیفر کونلی ) به زندگی او رنگ و لعابی دیگر می دهد تا اینکه ظاهرا ویلیام پارچر ( اد هریس ) مامور سیا به سراغش می رود و از او می خواهد با توجه به استعداد بی نظیرش در زمینه فعالیتهای رمز شکنی به سیا کمک کند اما …

سال ۱۹۳۹٫ «کارلوس» (تيلوه)، پسر بچه اي ده ساله، فرزند يک قهرمان جنگي جمهوري خواه، به يتيم خانه اي در منطقه اي بسیار دور افتاده سپرده شده است. اما «کارلوس» در آنجا اصلاً احساس آرامش نمي کند. دلايل اين موضوع، يکي وجود سرايدار بدجنس يتيم خانه (نوريگا) است و ديگري حضور روح يکي از ساکنان قبلي يتيم خانه به نام ...

هنگامی که دختر یک روانپزشک ربوده می شود، او با وحشت متوجه می شود که خواسته ربایندگان این است که به یک اختلال استرس پس از سانحه مبتلا شود و زن جوانی رازی را می داند...

زنی با موهای مشکی در جاده‌ای از تصادف ماشین جان سالم بدر می‌برد و دچار فراموشی می‌شود. او در خانه‌ای در جاده‌ی مالهالند لس‌آنجلس پنهان می‌شود. «بتی» از اونتاریوی کانادا برای بازیگر شدن به خانه‌ی عمه‌اش در لس‌آنجلس میاید و به زن مو مشکی بر میخورد و او را در پیدا کردن هویتش کمک می‌کند. تا جایی که این دو به باشگاهی موسوم به “باشگاه سکوت” میروند و در آنجاست که می‌فهمند هیچ چیز آنگونه که بنظر میرسد نیست...